سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی
سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی

مایا درن نازنین من

مثل خوابهایم ، اینجا هم می بینم که در حال رقص هستم. این احساسم دوباره تکرار می شود...جز حالا که کسی دارد این لرزش ها و تنش ها را می بیند. شکاف بین لحظات زیادتر و پهن تر می شوند. سرم به اندازه یک طبل سنگین شده. هر ضربه ای پایم را تکان می دهد...همچون تیر فرورفته ای در زمین. ترانه ای در گوشم است. این آوا مرا به قعر می برد. نمی توانم پای گره خورده ام را باز کنم. در این کپسول گیر کرده ام...در این چاه صداها و آواها...جایی جز اینجا نیست.راهی به خارج نیست. تاریکی روشنی رگ های پایم را مثل گره می فشارد...نیروی عظیمی که توان تحملش را ندارم...تاریکی سپید به سویم می آید، سرم را می گیرد و احاطه ام می کند. در یک لحظه به سمت پایین کشیده می شوم و برمی گردم. همین

بررسی مستندهای ناصر تقوایی در کانون فیلم حوزه هنری هرمزگان

بررسی سینمای مستند ناصر تقوایی با حضور جمعی از هنرمندان هرمزگان در حوزه هنری برگزار شد. 

در این نشست ابتدا سه فیلم"آرایشگاه آفتاب" "باد جن" "اربعین" به نمایش آمدند و سپس گفتگوهایی پیرامون این آثار شکل گرفت. حسام الدین رضایی(استاد عکاسی) اصغر نریمانی، محمود شهبازی، امین درستکار، محسن صادقی، و خانمها پیشدار و حاجی نژاد هر یک به اختصار در خصوص فیلمها به بحث و گفتگو شدند. 

ساختار منظم سینمایی،نریشن و نسبت حضور موثر آن در فیلم و استفاده از تدوین خلاقه از جمله مسائلی بود که در این نشست بررسی شد. همچنین چگونگی ایجاد ریتم فیلمها(باد جن) با بهره جویی از موسیقی برخاسته از همان فضای بومی، بحث دیگر اعضا بود. 

فیلم باد جن به نسبت دو فیلم مذکور زمان بیشتری از نشست را بخود اختصاص داد. فیلمی که معماری ناصر تقوایی را بوضوح میشود در آن دید. 

این نشست در ادامه برنامه های کانون فیلم حوزه هنری می باشد که با همکاری گروه سینماتوگرافی سه شنبه هر هفته برگزار خواهد شد. 

دوباره"نگاهتان را بشویید"

تشکر و قدردانی از جناب حسن بردال که احساس مسئولیت نمودند و در خصوص نوشته حقیر مثلا جوابیه یی داده اند. من شخصا متوقع بودم شما مطلب را بدرستی بخوانید تا کارتان به حضرت عباس و دم خروس(که کلیشه عام شده است) نکشد. واقا حیرت آور بود سخنتان. قرار نیست من هنر دوست(نه هنرمند) یکریز از اداره یی تقدیر کنم یا بکوبمش! من وظیفه دارم رفتار و نگاههای هر فرد یا نهادی را از نگاه خودم در هر نقطه خاصی از زمان بررسی بکنم. اینکه از شاهکار نام بردم مربوط است به کاری که در اردی بهشت کرده اند و براستی بیش ازشاهکار هم بود. اینکه تمام فیلمهای یک جشنواره تمامن امکان نمایش بیابند در کدام جشنواره ایران عملی می باشد؟ بهتر است ابتدای مطلب قبل را بخوانید: "ما معمولا عادت کرده ایم به انتقاد صرف. و چشممان تنها چیزهایی را می بیند که دوست داریم؛ و گاهن واقعیت از این طریق پنهان می شود. هر چند اعتراض تا رسیدن ب حقوق، ریشه در جان هنرمند دارد؛ و این بسی خوشنود کننده ست. چرا که اگر او معترض ب شرایط نامناسب موجود نباشد چه کسی این راه را هادی باشد؟ بخصوص هنرمندانی که تمایلات سیاسی، اداری و .... ندارند. اما عادلانه تر آن است که تمام واقیعت بیان شود. چونکه هنرمند پنهان کردن نمی داند"

کار من دیدن واقعیت است. چرخشی هم اگر هست با هر درجه مربوط به خودشان است. اگر روبر برسون در یک فیلم خوب بود و در فیلم دیگرش نتوانست موفق باشد باید مدام از او تعریف کرد؟

داریوش مهرجویی با الماس 33 پا به فیلمسازی در ایران گذاشت. همه او را به 4 میخ کشیدند که این آقا دیگر کیست؟ فیلم الماس 33 را من هم دیده ام. می شود لقب درجه هشت را به فیلمش داد. اما چندی بعد "گاو" سینمای ایران را تحت تاثیر قرار می دهد(البته من تمایل و دلبستگی به آن ندارم) و تا امروزه یکی از سندهای معتبر سینما ماست.

جناب بردال این چرخش را باید از مهرجویی دانست یا باید از منتقدین؟ 

در ضمن در نوشته اخیر گفته ام"برخی"! آیا شما فرق برخی و "همه" را نمی دانید. 

حالا با خودتان است دم خروس را باور کنید یا قسم حضرت عباس. 

شهید علی حاجبی

دلم میخا آخرین روزهای کربلای5 رو بتصویر بکشم. روزهایی روشن بیادماندنی و ناب. 

ناب از این جهت که حاجبی به ابدیت پیوست. 

رازهاشو گذاشت با حسین زاده. 

لباس نو پوشید. زخمی شد. بچه های شهید چمران هم دید. و شهید شد.

20 دقیقه یا 25 دقیقه زمان میخوام و اندکی امکانات.

شهید دوست داشتنی من

لطفا نگاهتان را بشویید!


نگاه دگم و بی سو، آفت جان هنر است. بخصوص نگاهی که از بالا و مرجع(کدام مرجع؟) باشد. معمولا متولیان یک امر، باید چشمهاشان همه را یکسان ببیند. چون "سزان" که پسرش و سیب و کوه... را یکسان می دید. البته که ما توقع دیدن چون سزان را نداریم؛ که کاری ست مضحک. 

سخن با ارشاد اسلامی هرمزگان است؛ که کارش را از فرهنگ فاصله داده است. کار آنها(برخی آنها) شده است دسته چینی! هر کدامی را که بخواهند در چشم عام و خاص می گذارند و هر که را نخواهند... حذف! 

سالهای نزدیک و نه دور، 5 فیلم از "گروه سینماتوگرافی" به جشنواره فیلم پاریس در فرانسه راه یافت. دو فیلم سهم داوود مرزی زاده، یک فیلم سهم امین درستکار و دو فیلم هم سهم نگارنده. اما سهم ارشاد در این موفقیت صفر بود! دریغ از یک پیام تلفنی. گرچه ما برای خودمان و ایمانمان و آگاهیمان دست به فیلم می شویم و لا غیر! و باز هم بگذریم از نادوستانی که جای خوشحالی در ابتدا از عدم وجود این جشنواره حرف به میان آوردند؛ هر چند با ارایه و معرفی سایت بر توهم ایشان پایان دادیم. 

اکنون هم دو فیلم از استان در دو جشنواره ایرانی حضور دارند. "پرواز صبح یکشنبه" از محمود شهبازی در جایزه بزرگ آوینی و سرزمین زیبای من از داوود مرزی زاده در جشنواره بین المللی فیلم رشد (قدیمی ترین جشنواره فیلم در ایران که کارش از 1342 تا اکنون ادامه دارد)

شهبازی با فیلمسازان شاخصی چون پیروز کلانتری باید به رقابت بپردازد و داود مرزی هم با کسانی چون یاسر طالبی و... 

اما دریغ از کمترین توجه ارشاد به این امر مهم. چگونه است تا فیلمهای دوستانتان به جشنواره یی راه می یابد(و ما بسی برای استان هرمزگانمان شاد می شویم) بر دیوار ارشاد نام آنها می آید و پارچه نویسی هم بازارش داغ؟ مگر شهبازی و مرزی زاده فیلمسازان استانی نیستند؟ یا اینکه رشد و آوینی بی ارزشند؟ 

در هر دو جشنواره بسیاری شاخصان سینما ما حضور دارند. یا شاید ارشاد هرمزگان معیار تعیین شاخص های فیلمسازیست؟ اصلا اعلام نمایید کدام جشنواره برایتان دارای اهمیت می باشد تا این فیلمسازان مورد غضب در آن شرکت نمایند. 

دست از کج اندیشی خود بردارید. چشمانتان را که نه، نگاهتان را بشویید و همه را برابر و دارای یک ارزش ببینید. چون که در اصل افتخار برای استان هرمزگان می باشد. 

دیالکتیک فولکلور: مروری بر مستندهای ناصر تقوایی

گروه سینماتوگرافی با همکاری واحد تصویری حوزه هنری هرمزگان برگزار میکند: "مروری بر مستندهای ناصر تقوایی" 

در این نشست مستندهای "آرایشگاه آفتاب"، "اربعین" و "باد جن" بررسی میشوند.

بحث این نشست بر گونه یی "مردم شناسی" خاص ناصر تقوایی متمرکز خواهد شد. اینکه چگونه با استفاده از کلوزآپ ها به درون شخصیتهای خویش می شود. 

زمان: سه شنبه 7 آبان ماه 92 ساعت 18 الی 20

مکان: کوچه اداره آگاهی. حوزه هنری هرمزگان. طبقه سوم، سالن کنفرانس

ورود برای عموم آزاد است

فیلمنامه فیلم نو: چهارده فیلم

زنی میان سال رو به دوربین:

"نمی تونم به خوبی نفس بکشم.... بعد از من چی به سرشون می آد؟"

چشمانش بر هم میشوند، موسیقی مریم عذرا(مونته وردی) بر روی تیتراژ فیلم

صفحه سفید

مشتا /  صبح

نمایی دور از مشتا. ماهی هایی کوچک بر روی ساحل. 

ماهی هایی در تور مشتا ... کسی با چکمه درآب حرکت...