1507 :
آلفونسو!
1622 :
سان پدرو!
و اینک:
دره دره
سکوت؛
دسته دسته
رنگ؛
و خونهایی که می ریزند....
جزیره کارش همه دادن است :
خون!
زالو ،
خوره ،
خائن ،
و
شیطان!
چه نامهای آشنایی اند برای جزیره؛
و قلعه!!
کار،
خانه؛
ان،
بار،
مشتی دزد و
خا....
پریت،
شناس؛
ژئوت،
شناس؛
ژیپس،
شناس :
بهانه یی بس....
ببرید،
هر چه دستان می آید ببرید!
بکنید،
هر چه می خواهیدبکنید!!
روزی خود بر این
خاک
خواهید
شد :
همراه با
ژئوت پریت ژیپس....
پوچ است
و خام؛
این جهان!
بی منطق
سراسر..
-
انسان
-
درد،
پوچی
و فهم!
ایدئولوژی نمی دانم؛
و توتالیتر هم!!
مرگ بر دیکتاتور....
همه ی اینکها باید سر بر عصیان
داشت!
جهاد برای خوشبختی و نه...
انسان را به پرتگاه "نفی" نبریم....
حتمن ببیند...
نمی شه به تو رسید
تو بیش از همه ای
و پیش از همه!