در این زمان که "دروغ" نخست خصلت آدمیان شده ست، هنوز میشود به حقیقت شد. اصغر یا همان محمد نریمانی به شناس نامه، از کمیاب ترین حقیقتهای زمان ماست.
این طرف، آنطرف می شنویم که مردم پس از دیدن او در گوش پچ پچ میکنند و در دل خندیدن به سر! که او دیوانه است. درست است. او یک دیوانه ناب است. همچون منصور... دلیل دیوانگی اش را بگمانم میشود در غیر شبیه بودن به ما دانست. او هیچگاه برای منفعت شخصی به دروغ نشد. اصلن پی منفعت نیست... او خودش است و این برای ما دشوار. و چون به رنگ ما نباشد مجنونش دانیم.
در رفتار و سخن اصغر جز کشف حقیقت نمی بینم. همواره جستجو همواره به فهم. بی اینکه 1 لحظه بایستد.
می توانم "داستان کسی که می پرسد" را بر او بنهم.
اگر اندک بهایش می دادیم اینک خودمان هم انسان تر بودیم. او برای ما یک هدیه است که بیشتر باید بدانیمش.
یکی از شریف ترین انسان هایی که دیدم و به حق میشه اسم هنرمند رو برای این انسان بکار برد.
باید بیشتر نریمانیو بفهمیم
با لی موافقم. این مرد کلن واقعیت است بی تظاهر و سبک سنگین کردن سخن برای روز مبادا!! گاهی برای مان تلخ می شود از ان چ حقیقت است و می گوید... دلم برایش تنگ شد. باید ببینمش زود
سپاس
باید هر روز ببینیمش! بقول خومو: کربونت