سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی
سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی

مروری بر فیلمهای شهاب آبروشن

بخش پایانی

مهمترین خصلت فیلمهای شهاب آبروشن ادامه ی برخی عناصریست که مدام در حال تکرار است. این تکرار البته نشان از جامعه تکراری با ویژگیهای تکراریست. این امر مهم را نامش "کشف" می گذارم. شخصیتهای او خواسته یا ناخواسته در پی رسیدن به موقعیتی هستند که "حال" زیر سوال میبرند. در نسخه باز بینی اصلا شخصیت سوار بر تاکسی، در شهر به جستجو میشود(تو گویی از بهر سینما) تاکسی که خود معنای سفر... اما بطور مشخص از قطب جنوب به این سو سفر و کشف رنگ زیرکانه تری می یابد. زن و شوهر فیلم قطب جنوب سفری به نا کجا آباد.. راه نامشخص، مبداء و مقصد نیز! اصلا انتهایی برای آدمها وجود ندارد(همچو فیلمهای کارگردان بی انتها یند) یا پسرجوان بندر گمبرون که از پی دوستش می آید در پس خود قصه هایی بسیار دارد اما شهاب موقعیتی را ایجاد میکند که ما بدون دیدن گذشته او آنها را می دانیم. و زن و مردی که فرار از شهر را هم... به همین گونه است فیلم ترس از آرامش... با شخصیتهایی که لحظه ایی قرار ندارند. (دختر جوان، کارگری که بیکار... و نوجوان مدرسه ایی) و دستهایی که انسان را به حضور می آورند. بی آنکه بر تیپ. البته صحنه مرد روحانی و نحوه معرفیش اندکی کلیشه ییست. نوع گفتار و جزئیات پیش بینی شده در کمپوزیسیون نوعی سادگی محض است که متعلق به خود شهاب نیست. این روحانی ساخته فیلمهای قبل از شهاب است و او در این خصوص دخالتی نداشته. همچنین تحویل گرفتن فطریه و صدای اذان بشدت آزاردهنده است و اساسا جدا از فیلم.

همگی(بیشتر) این شخصیت ها درد "نرسیدن" دارند. بخصوص دختر سوار بر ماشین که پسر را رها می کند تا به راهش بشود.. یک جای کار میلنگد همیشه و کاری هم ازشان برنمی آید. اصلن هم نمی توان بر بد بودن و خوب بودنشان حکم دهیم. شهاب بجای گلایه و متهم نمودن رضا غریب زاده و مجید جمشیدی در بندر گمبرون، جامعه را به نقد می کشد. جامعه یی که مردم هرمزگان کمترین سهمی در ایجادش ندارند.

این وجه مشترک تمام فیلمهایی است که شهاب خلق نموده. میتوان او را فیلمسازی فرهنگستانی نامید... با بنیه یی اعتراضی.

اما جدای از این به نکته جالبی بر میخوریم که قطعا عمدی ست. موسیقی جایی برای تقویت تصاویر ندارد. موسیقی خودش حضور دارد(رادیو در قطب جنوب) از بیرون فریبت نمی دهد تا چاله های فیلم را پر کند. این هم نشان ازسواد سینمایی او دارد که همواره در حال هم نشینی با تاریخ...

نکته دیگر لانگ شاتهای اوست که فضا را در عین باز بودن، تهی جلوه می کند. "خالی پر" یا "پر خالی". این تعبیر من است بر لانگ شاتهای او. بخصوص در ترس از آرامش. مانند قابهای یاسو ازو. تصاویر را بسیار نقاشانه می بینم. اگر بدانیم کمپوزیسیون در لانگ شات چه میزان دشوار است، واژه یی جز زنده باد نمی شود بر او گفت. و دشوارتر اما پیوند میان آنهاست.

بازیگری:

می توانم دو نوع بازی در فیلمهایش شهاب متصور شوم. جایی خارج از ساختار فیلم و جاهای دیگر بسیار بجا!1- نمی دانم چه اصراری بر استفاده از داود اسلامی... با احترام به اجرای ایشان در تئاترهایی که دیده ام، و همگی هم خوب بوده اند؛ ژستها و نحو بیان دیالوگ و نوع حرکت بدن او نیز از فیلمها سواست. سادگی فیلمها را زیر سوال می برد. سادگی را همان واقعیت فرض نموده ام. هم بندرگمبرون و هم ترس از آرامش. یا مثلا بهروز عباس دشتی در صحنه یی از ترس... که در خانه بر روی زمین افتاده... در خون. بازی با چهره اش بسیار کلیشه یی و از مد افتاده ست. 2- اما همین آقای عباس دشتی در صحنه یی که در میان خیابان تهی زخم خورده؛ درخشان است. دقیقا هماهنگ با فضای رعب آور فیلم است. با اندکترین دستکاری شخصیتی. یا چگونه می توانم مجید جمشیدی را در کنار ساحل در فیلم گمبرون فراموشش بکنم؟ اصلا بازی یی صورت نگرفته است و ریتم کلی فیلم را به جلو می کشاند و در یک ردیف... همچنین نحوه بیان دیالوگ منیژه آقایی در ترس ... طبیعی ترین نوع بازی بود که در فیلمهای استان هرمزگان دیده ایم.

اگر بیشتر دقیق شود شهاب، و دور شود از بازی های اغراق آمیز و غیر طبیعی می تواند بر نورهای فیلمش اضافه بکند.

 

نظرات 5 + ارسال نظر
لی دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:12 http://leee.us

باز هم ممنون که نوشتی.
بازیگری رو بشدت موافقم. همنوز یه عالمه ضعف دارم توش.
امیدوارم بتونم کارهای بهتری بسازم در آینده،

البته ی عالمه اغراق بودها. ضعف ازتو تنها نبود شهابم. بازیهایی مث مجید تو بندرگمبرون بیشتر به فیلم تو میا. مرسی که خالصانه حرف میزنی

لی چهارشنبه 22 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:50 http://leee.us

اوکی
ممنون

علی جمعه 24 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 22:15 http://alie.blogsky.com

ششمین نشست «یکشنبه های انسان شناسی و فرهنگ» با موضوع: «نشانه شناسی و معنا» روز یکشنبه 26 آبان ماه 1392، در زمان و مکان همیشگی(میدان ولیعصر، ابتدای بلوار کشاورز، مرکز مشارکت های فرهنگی هنری شهرداری تهران) از ساعت 4 تا 7 بعداز ظهر برگزار خواهد شد. در این نشست فیلم «چیغ» به کارگردانی محمد رضا اصلانی با حضور کارگردان به نمایش در خواهد آمد

خوبی علی آقا. تشکر. من مریض بودم نشد پست بکنم. چنتا برات رایت کردم انشالا یک دو روز دیگه میفرستمش

علی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 17:07 http://alie.blogsky.com

ای بابا ، خدا بد نده . غذای امام حسین می خوردی خب می شدی . می خواستیم باهم بریم تهران پیش جناب اصلانی

علی یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:04 http://alie.blogsky.com

بدون شما لطفی نداره برم ، در ضمن من کارهای جناب اصلانی رو ندیدم تا بحال .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد