حال و روز خوشی ندارم [به خاطر مسمومیت نیکوتینی]. دکترم سیگار را برایم تحت هر شرایطی قدغن کرده است. نه روز است که سیگار نکشیدهام. دنیا به چشمم غریب میآید، درست مثل دستنوشتههایم. یقیناً بیخوابیام دارد به رخوت بدل میشود؛ من دوباره با قدمهای بلندتری دارم راه میروم و اشتها و بنیهام دارد به روال عادی برمیگردد. حالا میتوانیم همدیگر را ببینیم وقتی که توانستم بار دیگر به تأملی شایسته بپردازم. آدم نمیتواند همیشه قدم بزند