سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی
سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی

روبر برسون



به نطفه داستان نبود. آغازین تصاویر.

سینماتوگراف اما خام؛ محض محض. بی آفرینش و خلق.

روسها آرام آرام با: سرگئی، پودوفکین. گناه، لنین گراد. گناه، استالین گراد. خالقان چشم به گریبان اکتبر؛ انقلاب اکتبر.

امر ما توده نباید. پس باز هم نشاید!

شگفت ما داداها. همه بی سرور. ریشتر(ریختر) روتمن، لژه، و من.

ذهن بر نگاتیو و انسان سوژه که می آفریند: خط، خطوط. رگ ب رگ مغز. به جای همه ی داستانهای بریده سر، بر سر حوض. و نور که الله. تا اشیا جان و من، من ری.

فرسودگی ب زمان؛ لا مکان. هر نما ضربه یی که قلم مو. بی تعقل که روبر بعدها، نیم سده: برسون.

آفرینش هر چه نگاه و پیوند هر چه اشیا. اکنونیت به تقدس: سینماتوگراف خالق. گریز از تمامیت خام.

فرم، جز جز و صدا. داستان پیاده از پی و دیگرها.

برسون اما منصور... "پس او را بردند تا بر سر دار کنند"

بی هیچ آدمی که گرد آمدند؛ تا خاطرات جام. 1346 و بی پایان به فرم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد