سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی
سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی

در طلبت رفت به هر جا دلم


همین چند روز پیش ک ن... انگار ی ساعت گذشته از آخرین دیدارم :

چ صبحها ب شب تکیه گاهم بودی در تمام ساعاتی که تشنه فیلم که نه؛ تشنه معرفت... گوشهام از اونجا تیز شد : شنیدن صدایی از قدمهایی : روح الله57! (کسری میگفت) روح ا... بلوچی مانند یک کوه بود. شیوه جدی دیدن فیلم رو ازش یاد گرفتم. اما خب فاصله افتاده میان ما هر چند جایی گوشه قلبم هستش... دلم میخا تمام یروز کل شهرو قدم بزنم با روح الله. یک چهارم زندگیم مدیونش هستم. میزارمش کنار برسون و اصلانی ... سینمای ایرانو اون بهم بخشید... انقد ظهر داغ پی فیلم ... یادتن؟ دوست دارم فیلم جدیدمو تقدیمش بکنم : یک فیلم تمام فرم! سر داستان گذاشتم کنار جوی و گوش تا گوش بریدمش... همه ی ایمان من. اگر عمری ماند.

زمانیکه اصلانی واسه فیلم بلند "زن که می آفریند" بشوق اومد و نوشت... گفتم مدیونم بهش : بروح الله. بخشی از جوانی من که مهمترینش بود با تو سر شد و کسری... همیشه مواظب کسری بودی و من... یه اعتراف :

وقتی تو کلوپ مهدی شاهین زاده فیلم می دیدیم آرزو داشتم یروز بمانند تو باشم... نگاهت به فیلمها بهتر و دقیقتر... چندی پیش دیدمت : خنده هاتو با گذشته به قیاس... قبلن از ته وجود بلبخند بودی اما اینک! روزگار با تو چیکار کرده؟ اما خطا شاید از چشمای من باشه و نه شکستن تو.

دستت بگرمی میفشارم و می بوسم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد