سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی
سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی

روبر برسون : چگونه یک مرد گریخت

جناب فرهنگستانی ما به روبر برسون خرده گرفته اند که نباید به سوی داستانهای رمانتیک باشد! چرا که ایشان بر این رای اند که  روابط عاشقانه را به سخره میگیرد...و زن را به حقارت!

دلیلش را هم این چنین بیان داشته : یکی از شخصیتهای برسون در صحنه ای عاشقانه پشتش را به دوربین...! 

اولن اینکه روابط عاشقانه از نگاه این جناب یقینا با آنچه که روبر مد نگاه دارد، به کلی متفاوت... شاید که ایشان چنین روابطی را تنها در حد...

لیکن شعور برسون بمراتبی دیگر ست. (با این توضیح که او همواره حتا بدن یک زن را مورد احترام داشت)

تا آنجایی که بیاد دارم این ژان بود که راه را بر میشل نشان داد؛ و زندگی... با بوسه هایی  که میشل را از زندان تن رهاند.. و درست در درون سلول (بظاهر زندان) معنای ازادی را چشید... و اگر نبود ژان ...؟

برسون عشقهایی را به جان میدارد که لذتش به پاکی باشد، بی هیچ اندیشه ی حیوان صفت... عشق از دید برسون نوعی رها شدن از بردگی تن است.. ما نباید افکار و اندیشه های سنت آگوستین را با روبر ب اشتباه بدانیم. اگر او یعنی آگوستین قدیس دست از لذایذ جسمانی میشوید و  در این گام حتی بر  فرزند 11 ساله  ش و البته بر فلوریا چشم می بندد، چربطی به برسون؟ مگر نه اینکه او تا اخرین لحظه با همسرش می ماند؟ مگر نه اینکه فیلمهای برسون جدا از زندگیش نبودند؟ همه ی افتخار ما بر این است که روبر آیینه آثارش بودست. هر چند او نه به فلینی می ماند و نه دیگرانی که تجربیات گذشته را به تصویر داشته ....   البته که  اگوستین بر روبر تاثیر میگذارد؛ خصوصا در باب فیض و اختیار (در ادامه فیض و اختیار را ب اندکی خاهیم داشت) اما نه تاثیری که دوستان بر آن پافشارند...

برسون  ژاندارک را از مصائب تاریخ به محاکمه آورده و اعاده حیثیتش می کند؛ ژاندارکی که نه چونان شخصیتهای لوک بسون  شمشیر کشتار بدست دارد و نه همانند خوشگل خانومهای ویکتور فلمینگ غرق در بهره جویی  از زن و جسمش... ژاندارک برسون با حفظ تمامی زنانگیش، بیش از همه انسان ست و نه زن! اصلا برسون درتمام آثارش نشان می دهد که موضوع بر سر زن یا مرد نیست؛ او بر این جدال تاریخی خط بطلانی میکشد و ما را نه مرد سالارش می بینیم و نه فمنیست؛ چون مسلئه برای برسون " انسان" است و بس! با این توضیح که مردان آثار او همواره نگاه سخیف تری داشته و در مرتبتی پست تر...

بیاد داشته باشید چشمان شهوت بار آن مردی را که در شبی بارانی به ماریا پناه می دهد... و  لحظه ای که ماریا از فرط گرسنگی شیشه مربا را سر میکشد... یا باز هم در همین "ناگهان بالتاز" شاهدیم(مانند بالتازار) که چگونه جدال ست بر تصاحب جسم ماریا... اوییکه در انتها تن به نا کجا آباد میدهد و شاید که همانند الاغش، جان...

دو : اصلا برسون برای این آمده بود که بگوید و نشان بدهد : از موضوعهای مختلف و بسیار تکرار شده  میتوان به شکل صحیح ترفیلم ساخت؛ چرا که آنچه به عنوان سینما به حلق ما داده شده بود، چوبی دو سر... بود.(البته لازم به توضیح : سختگیری برسون را نباید از یاد ببریم. چرا که او فقط بر جنبه های ذاتی سینماتوگرافی تاکید می کند) اتفاقا سراغ داستانهایی می رود که مدام در تکرارند... یک مرد گریخت قصه قدیمی فرار از زندان است؛ جیب بر هم مختص سینمای آمریکاست؛ قصه ژاندارک هم پیش از این بارها در سینما به پرده آمده بود... پس حتی ریز اندیشان نیز هم می دانند  برسون پی داستان نو و جذاب نیست. انچه مهم می نماید شکل است و فرم؛ که به نگاه او عنصری ست جهانی،و می توانید با همه ی فیلمسازان و فیلم دوستان به گفتگو باشید؛ اما این بار بزبان سینماتوگرافی و نه فرانسوی و نه انگلیسی! این همان زبانی ست که با شما از قاره دیگر و سرزمینی دیگر و شهری دیگر و منطقه ای که شاید جهان به نقشه هم نبیندش، ب گفتگو مینشیند...

بهتر نبود از چگونگی کارکرد اشیا و انسان و البته ارتباط اینها در فیلمهای برسون سخن میگفتید؟ چرا از شکل ناب و دست نخورده سینماتوگرافی نگفتید؟ چگونه  توانستید از نوع برخورد برسون با شخصیتهایش بسادگی بگذرید....

 مشکل شما جناب سعید. ع این ست که برسون را هم با چوب 2 سر ... سینما میسنجید. غافل از اینکه برسون یکزندگی بتلاش آمد تا غبارهای جهان فیلمسازی را بزداید و چراغ راهی باشد. بر چه اساسی او را با سینمایی به ترازو بردید که خود آنرا زیر پایش نگاه داشته و پشیزی اهمیتش نمی داد؟ آیا جرات و شجاعت این را نداشتید که "فرم" ش را مورد بررسی دارید...

بقول اصلانی که حرفش حجتی ست بر من، اگر برسون به شناختن رود، ماهیت این دوستان کم بهره، برملا خاهد شد... و ماهیت آنها را که دوست می دارند.. دیگر مجالی بر فورد و ناخداهای افلیج آرنولد مانند، نمی ماند.. ناخداهایی که بیشتر برای جدال با بروس لی و استالونه مناسبند

ضمنن شما دیوار سینمایی ت آنقدر بلند نیست که بکسی همچو روبر برسون بگویی چه بسازد و چه نسازد.(این هم در ادامه همان همه چیز فهم بودنمان است... چه به ناگاه بیاد هیتلر می آیم!

3 : برسون تمامی تلاشش این بود که روزی مورد تفسیر و تاویل نباشد. اصلا برای دوری از این نامهم، چند نکته را در سینماتوگرافی ش می آورد؛ از جمله عدم تحلیل شخصیت ها با بهره جویی از دوربین، عدم نورپردازی خاص در جهت تعریف و تفسیر شخصیت(بر خلاف جریانی که بنام اکسپرسیونیسم مشهور است) بدین گونه ست که در تدوین و پیوند خود نیز، بر اساس تغییر و تحول مدلهایش به پیش نرفته و بهره ای هم از موسیقی در لحظات خاص نمی برد.

لازم است بجای نشانی دادن به یک نمای خاص، کلیت اثر مورد بررسی قرار گیرد تا حداقل در باب برسون به تاویل دچار نشویم.

مهم دیگر اینکه : اگر در نمایی، عملی از یک شخصیت سر بزند آیا باید اذعان داشت که این عمل نشانگر شخصیت فیلمساز است؟ چنین سهل انگاری به این می ماند : شخصیت حاج عمو در شطرنج باد را به شخصیت خود اصلانی مرتبط دانسته و آنچه را که این شخص در طول فیلم انجام میدهد، مرجع اندیشندگیش را محمدرضا اصلانی بدانیم!!

بهمین  منوال میتوانید سراغ گدار و مهمتر از همه پیر پازولینی هم بگیرید....

پیشترها گمان می بردم شاید فقط  دار و دسته هوشنگ خان خوش دست چنین اند؛ لاکن جناب س ع بکلی جا مانده است از همه این وادی.

البته که تعجب هم ندارد؛ کسی که همواره نگران جدایی نادر جان از سیمین جان باشد و مدام بر طلوع خورشید، تا کی رسد ناخدا، چه چیزش به روبر برسون!؟ نمیشود هم دل به فورد داد و هم برسون را فهمید.. اگر هم جایی مکانی، از محمدرضا اصلانی دوست داشتنی میگویند تنها بسبب ژست روشنفکرانه ست و بس! باقی همه مانند همان بناهای شهرمان می ماند...


پست بعد : مذهب ؛ فیض  و اختیار در فیلمهای برسون

نظرات 2 + ارسال نظر
رهبر چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:22

مفید وموثر

امین جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 22:59

در حال تحقیق بیشتر در مورد فیلم متهم گریخت بودم که این وبلاگ رو دیدم و از اونجایی که سینمای فورد (و اخیرا برسون) را عاشقانه دوست دارم یه کمی بهم برخورد!این منتقدانی که دائما ازشون می نالید احتمالا سینمای فورد را هم به اندازه برسون درک می کنند و نه بیشتر.

مرسی از اومدنت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد