سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی
سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی

روبر برسون : چگونه یک مرد گریخت... تقدیم به رامین


پیش از آغاز


نوشتن از کسی چون روبر برسون با هدف کشف او و اندیشه هایش، کاریست بی هوده و ناسرانجام. حتا سالیان طولانی نیز نمی تواند گواهی باشد بر این امر بی ممکن. چرا که نوشتن و گفتن از او شعور می خواهد و شور. جنسی که اینروزها بیش از کیمیاست.

تنها می شود آثارش را به نظاره داشت و نوشته هایش را بچشم دید و لذت برد.

با اینهمه اما شور به برسون را چه می شود؟ انجا که طاقت به سر می آید گستاخی خود را نمایان ساخته و دست به گناه می بریم...

 

روبر برسون(1901- 1999 فرانسه)

روبر برسون نمونه کاملی بود و هست از یک انسان.(نه به زیستن؛ به اندیشه) شما می توانید بی هیچ واهمه ای به سراغ زندگی شخصی اش بروید و در ان غوطه ور شوید. او همانی بود که در فیلمهایش. اگر در آثارش به پول و جنبه های مخربش می پرداخت، بواقعیت خودش هم چنین می بود... سیاست، اقتصاد، خشونت و....

در حالی که این مهم در خصوص بیشتر بزرگان سینما حاصلش شرمندگی می باشد.

تن به ابتذال نداد در قبال هنر نابش.تنها به سفارش خودش فیلمی را ساخت هر چند با سرمایه دیگران.با این حال دلخوری هایی نیز وجود داشتند...

لیکن انچه که برسون را متمایز میکند نه این گونه ی شیوه ی زندگی، بلکه سبک اوست که تحمل تاپذیر می نمود.

او نه تکراری از گذشته بود و نه خود در آینده ها به تکرار آمد. با اینکه شاهدی بود بر تمامی جریانهای سینمایی اما به هیچ کدامشان دل نسپرد.راهش به تنهایی بود و لاغیر.

چرا که خاستگاه بیشتر این جریانات ادبیات جنگ سیاست و نگاههای ایدئولوژیکی بودند. اما برسون از اساس در پی تغییر ساختارها برآمد(چه ساختاری؟ بگمانم ساختاری هم اگر باشد از برسون اغاز خواهد شد)

بیشترین چیزی که در این میان دارای اهمیت است فرم و شکل است. گویی سینما لال بوده و برسون زبانی به آن می بخشاید.

او سادگی محض و سهل الوصول سینما را به کناری زده و خود راهی جدید پیش ذهن ما می نهد. سینماتوگرافی نتیجه تلاشهای اوست. هنری که مدام در پی سختکوشی و مخالفت است. نقطه ی مقابل سینما که همه چیز را ساده و احمقانه می بیند. به همین دلیل بیشتر منتقدین حرفه ای سینما هم نتوانسته اند بخوبی راهی برای درکش بیابند! آنها شیفته ی تن دادن به عادتهای خود اند؛ در حالی که روبر برسون از همان آغاز به عادت زدایی.


 

 

سینماتوگرافی

 

در مواجه با نام روبر برسون اولین مهمی که به آن روبروییم سینماتوگرافی ست؛ هنری که همه ی فرم و معنای برسون را در دلخویش به ارمغان خواهد داشت.

در یک نگاه می توان سینماتوگرافی را امر آفرینشگری به حسابش آوریم.... که بواقع پوزخندی ست به سینمایی که تمامی زورش در مرحله بازتولید می باشد.... هنرمند این عرصه نمی تواند منبع تغذیه یی غیر از خود داشته باشد... قائم بالذات است!  

علیرغم قالب گریزی این هنر می توان به طور مشخص عناصر مهمش را شناخت :

1- عدم یاری از دیگر هنرها بخصوص نمایش

2- ضد قصه بودن و دور شدن از ساختارهای داستانی و ادبی

3- توجه به جزییات و امور ظاهرن نادیدنی

4- برابری ارزش صدا با تصویر

5- خلق موقیعت نو از عناصر موجود

6-عدم بهرهجویی از دوربین موسیقی و تدوین برای تحلیل شخصیت

7- مدل

8- تاویل ناپذیری

9- روایت ساده و غیر گمراه کننده

10....

 

ادامه خاهد داشت

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد