بحقیقت
پندارم که خود "او"ست! مشکوکم
به خویش
در آغاز!
شاید نباشم
شاید نباشد؛
مدام به لغزشم
دستم ز دست دل
چه میشود؟
ام کلثوم!
از آن مردک سبیلو تا اینکم :
مضحک م!
رنج رنج
باید دور شوم از آنچه دستم به دل نمی شود
بگذارمش به سکوت دل و دست را به خویش
من از تو میمیرم... اما تو زندگانی من هستی ....(آتش سبز)
تقدیم به فرناز ظفری