یادداشتها چنین بود؛
روبر!
سکه های به یادگار،
تن به ابدیت سپردند.
مدام بر توام
بی هیچ ایستادن،
(توقف!)
هر آنچه معنا بود
همه به خویش، :
فرم!
فرم!
فرم!
که به نو بودن است و
نه پس از آن!
چگونه می توان به خدمت داشت :
فرم!
از میان س دریا گذشتم!
هم او که دختر خوب سینماتوگرافی بود
و
آ....
آ....
ن!
و اینک دل بستن نمی دانم؛
جز : ....
برای محمدرضا اصلانی خوبم
برسون... اصلانی چیه ؟!