سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی
سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی

اندکی برسون

به آفرینش آمدیم :

آنگاه که سر دادی

و دست!

بی هیچ نمایش!

تو بودی که به خلقمان آوردی و

آفرینش،

گر!

طبیعت؛

گر

که نه :

به حقیقت،

واقعیت بودی؛

لیک :

از خویش!

و صدا که مدام

به تصویر بود

و تصویر که مدام

به صدا بود؛

به تو!

به جبر می شناسند

و نه اختیار "

چه خام!



یادمان آید "تو" بود که 

"مرد گریخت"

و اختیار!

هر چند

"باد هرجا بخواهد می وزد"

فیض!

لیکن تو را به فرم باید شناخت و

روایت :

خطی

بی هیچ کشمکش!


چشمهایی که

نمی بینند

گوشهایی که

نمی شنوند!


روبر :

"با آخرین سکه های جیبمان فیلمهایمان را خواهیم ساخت"



برای نهال جانم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد