سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی
سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی

جشنواره فیلم کوتاه!


دورترها، به 4 یا 5 سال پیش، بهنگام آمدن آبان ماه و بعدها : مهرماه، پر بودیم ز اشتیاق جشنواره! هر چند تا اکنون هیچ فیلمی از این حقیر بر پرده های جشنواره های داخلی نقش نبسته، اما همیشه احساس خوبی نسبت به نمایش آثار دیگر دوستان نزدیک و غیر نزدیک داشتم! با اینکه در همان زمانها فیلمها نیز از کیفیت دلخواهی برخوردار نبودند اما میشد دلخوش بود به آینده ها و بعدترها...
در ایران دو جشنواره ی بظاهر مهم وجود دارند که همه ساله میزبان فیلمسازان است! یکی فیلم کوتاه تهران و دیگری سینما حقیقیت! اولی را سینمای جوانان ایران رهبری می کند و سیاست؛ و سینما حقیقت را نیز : مرکز گسترش سینمای شاید تجربی و شاید مستند!
مطمئنن بسیاری از فیلمسازان کشور تمام تلاش خویش را بکار گرفته تا بتوانند به هر نحوی شده در آنها حضور یابند! به همین دلیل باز بیشتر این فیلمسازان(!) غلام حلقه بگوش داوران و سیاستگذران این جشنواره ها شده اند! گویی همه بسمت سفارشی شدن گام برمیدارند. و در این بین خود سینمای کوتاه مرگ تدریجی و دم ب دم خود را احساس میکند(اگر احساسی مانده باشد)
هر ساله داوران و برگزار کنندگان موضاعاتی را مطرح کرده و پیش از جشنواره موضع خویش را مشخص مینمایند.... برخی هم که بسیار باهوش اند(  نه بمانند بنده ناچیز) شاخکهایشان بکار افتاده و ....
(البته شاید در این بین حقی را برای فیلمسازان این چنینی قائل بشوم چون فیلمهای کوتاه تنها در جشنواره ها است که دیده می شوند و دیگر هیچ!) 
ضمنن لازم نیست چندان بزحمت بیافتید و مطالعاتی وسیع را از سر گذرانده، فیلم بسازید! میتوانید یا یک دوربین معمولی و بی هیچ آگاهی درباب سینما، در جشنواره های مذکور حضور یابید! البته همه ی اینها بشرطی ست و شروطی!! چون موارد زیادند، اگر از حوصله شما دوستانم هم خارج نباشد، حوصله و صبر بنده انقدرها نبوده که همه شان را به حضورتان آوریم! تنها موارد مهمی یاد خواهند شد که بسیار ضروری اند و البته بسیار موارد دیگر هم وجود دارند که نمیتوان در این خفقان نامی از آنها بمیان آورد! خودتان می توانید حدسشان بزنید... اما انها که اورده میشوند اینک :
1- پرداختن بموضاعات صرفن بومی
2- ندیدن فیلمهای تاریخ سینما و نداشتن هرگونه آگاهی
3- نداشتن جسارت لازم درباب فیلم
4- نداشتن آگاهی بیشتر نسبت به داوران جشنواره های مورد نظر
5- عدم نقد داوران و برگزار کنندگان در سالهای پیشین
6- ارتباط مستقیم با مرکز(در اینجا سینمای جوان مورد نظر است) و ساختن فیلم برای آنها با کمترین هزینه ممکن و تحت هر شرایطی
7- گردنی شکسته و فرمان پذیر
8- تمایل نداشتن به فیلمسازانی مانند روبر برسون، اندی وارهل، ازو، یانچو، شانتال آکرمن و مهمتر از همه ی اینها عدم تمایل به محمدرضا اصلانی!
9- استفاده از مضامین..... بقیه ش را خودتان بخوانید در فراخوانها....
10- مهمتر از همه سابقه دار نبودن! (فیلمهایی نساخته باشید که در آنها مسائلی همچون روابط جنسی و.... مطرح بشوند!!!!)
شما می توانید با رعایت این نکات و بی هیچ زحمتی در جشنواره ها خود را ببینید....
شاید بنظر این نوشته ها و گفته ها طنز آیند اما واقعیتی است که شخصا سالها از نزدیک لمس می کنمشان!! 
و داوران این جشنواره ها را بارها به گفتگو داشته ام و مدیران و مسوولان آنها.... آیا میدانید فیلم محبوب مدیر سابق سینمای جوانان ایران چه فیلمی است؟ بهتر است ندانید! باشد که لاقل ابرویش بماند! البته که فیلم مورد علاقه مدیر کنونی سینمای جوان مطمئنا به حد آن فیلم نیز نخواهد بود براستی!

تکلیف داوران هم که مشخص! هنوز در پرده ی اول و آخر؛ نقاط عطف و گره گشایی غوطه می روند!! هنوز عشق سید فیلد در میان قلبشان هست....
البته در طی این سالها کسانی آمده اند که ب اینها بی شباهت اند....  اما دیگر نشانی از آنها را نمیتوانید یافتن.
اینگونه که امسال از فیلمهای پذیرفته شده بر می آید می توان بیشتر فهمید که امید به سینمای کوتاه چندان معنایی نمی یابد! لازم بذکر است که بنده معمولا فیلمهایم را به جشنواره ی مذکور ارسال نمیدارم؛ چون نتیجه آن از پیش معلوم...
پس به بیراهه نروید که شاید بدلیل عدم پذیرفته شدن فیلمی از راقم، دست به نوشته برده ام این چنین!
آنچه آمد نه بدلایل شخصی؛ حقیقتی ست که اینسالها فیلم سازان واقعی فیلم کوتاه را آزرده است.... این نوشته را آنهایی میدانند که بارها زخم این نامردمی را به تن خویش دیده اند!
تقدیم به فیلمسازانی که همیشه به ناحق در حاشیه گذاشته شده اند
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد