سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی
سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی

قطار شب "یرژی کاوالروویچ"


بیش از یک دهه و شاید اندکی، با کینو لهستان همراهم. بلاشک هیچ اثر ضعیفی را نمی توان در میان آنها به تماشا شد. نگاه من البته به دوران پس از فورد است. وامداران "فورد" به حق سینمایی ناب (نه در شیوه داداها اما) بما عرضه داشته. عدم فهم سخن های پولسکیایی در ابتدا دشوار؛ زبان اما سینما بود: تصاویر خیالی دنیای مستند! و مونک، وایدا، یاکابوفسکا، مورگنشتین، کاوالروویچ، و بعدها کیشلوفسکی باشعور و فهم، سینه به در این دشوار خیال، مستند.



ساعاتی پیش همراه با  قطار شب/ یرژی کاوالروویچ یادبود کینو پولسکا نمودیم. چه 10سال گذشته که از سینما هیچ نمی دانستم و چ اینک که بیشتر هیچ نمیدانم، کاوالروویچ دست ناخورده بود و بکر. یرژی به احترام داشت ما، و مخاطبش. تعلیق او نه از سر گمراهی و بازی ما که وامی شکافد شعور تو... نه دروغی نه پنهان سازی... امور به دست شخصیتهاست و کم و بیش فریب، بر خودشان هم.

و در این شرارت ناب، دیده هام به سیبولسکی جوان! با اندکی دلتنگی مثال زدنی برای تنهایی وایدا.

بررسی قطار شب می شود به پرونده هایی که در  دست و قلم. 


بنفش تر از خود با خیابان های خاموش "محمدرضا اصلانی"

تمام شهر

با چراغ هاش تمام

ناتوانند به روشن کردن

مرا و دستم را

 

که تاریکی تو بر تو

نشسته در برابر

مصاحبه گر

حرفه ای در عرق کردن از مصاحبه ای به مصاحبه ای دیگر در دیگر