دنیا پر است
از من
تو
از تن!
کجا می رود این همه خون ریخته بر زمین
کجا می بریم؟
من خود را
تو خویش را
و او
یکی تن
یکی من و
دیگری هر چه دارد :
(تن ومن)!
خنده!
یکی آرام و
دیگری قهقهه
(او که شاید بلند است پاشنه کفشش)
به هر حال همه می زنیم
یکی آرام و
دیگری قهقهه.
و می فروشیم
من
تو
او
........
فیلم نامه روس پی به اتمام رسید....
تا آخر هفته باید بازسازیش بکنم....
بهتر از اون چیزی شده که فکرش رو می کردم....
کارخانه خاک سرخ هرمز دوباره راه اندازی شده!
حالم اصلا خوب نیست....
همه دارند از این موضوع اظهار خوشحالی می کنند...
شاید چند روزی نباشم...
هرمز نیاز به یاری داره :
من و محمدرضا و امین و داود....