سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی
سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی

سینمای اکسپریمنتال: برای زبیده م

هر دو بر سینمای جدا شده از نمایش؛ تاکید دارند. و مهمتر، فعلیت مخاطب را ارج مینهند. یکی با تغییر تصاویر و بازی با اشکال. دیگری با ظاهری معمول اما زیرکانه. در نوع دوم که مختص روبرت برسون هست، آگاهی از فرم، ارجح تر است تا موضوعات مطرح شده؛ به همراه معنا که همواره با "شکل" در یک راه.  در حقیقت جدای از کشف معانی، کیفیت و چگونگی در فیلمهای برسون مهمترین اصل است.  

سینماتوگرافی البته عناصر خاص خودش را نیز داراست که در دهه  30 ناپیدا بود. برخی از این عناصر که صرفا در سینماتوگرافی روبر برسون میشود یافت : خلق مدل، عدم تفسیر شخصیتها از طریق دوربین و نور و زوایا؛ و صدای بیرون قاب که  احساس "سروش" میدهد.

در اینصورت اعضای بدن انسان، -سر و گردن و گوش و چشم و البته مهمتر، دست؛ اهمیت فراتری از پیگیری قصه و داستان و حتی روایت-چه متعارف چه غیر آن- می یابد. ما از طریق کنش و واکنش این اعضا، در رابطه با اشیا و البته با نوع دیگر خویش، به درون انسان می شویم و فهمی تازه و واقعی از او می یابیم. (محاکمه ژاندارک و پول)

ذهن مخاطب بجای مغلوب ماندن، و محکوم شدن به فهم روابط داستانی توسط فیلمساز، با این عناصر و همانند های دیگرش بزندگی میشود. (از نمونه های ایرانی تنها می توان محمدرضا اصلانی را این گونه دانست)

در سینماتوگرافی برسون(دست نوشته و فیلمها) همواره تاکید میشود به "آفرینش گری". اما برخلاف  تجربه های آغازین سینما، آدمها سر جایشان اند؛ اشیا نیز. کاری که او میکند روابط نو بین اینهاست. در واقع از نو میسازدشان. صندلی و شیلنگ پمپ بنزین و قاشق، دیگر آن ماهیت و کارکرد اولیه خود را نخواهند داشت. در واقع او بجای مصرف کردن اشیاء، به آنها جان میبخشد؛ و از بارکش بودن و حمالیت سینماگر یا فیلمساز یا کارگردان خارج می کند. (ملافه ها و کلید و فنرهای روی تخت در فیلم شگفت انگیز " یک مرد گریخت" ساخته روبر برسون ب سال 1956 فرانسه )

سینمای اولیه تجربی، (و بعدها اندکی در دهه 60 و 70) حاصل یک جریان فرهنگی و چند جانبه (موسیقی نقاشی و شعر) و یقینن همگانی بوده، که از ویژگی های سبکی ابداعی خود بهره می بردند. مانند سینمای اکسپرسیونیسم. موج نوی فرانسه. نئورئالیسم و ...

در اینجا دادا ها که بعدها تبدیل به سوررئالیست ها شدند، با یک توافق جمعی دست به ایجاد شکل جدیدی از سینما زدند.

برسون لکن به هیچ جریانی وابسته نبود، به همین علت سینماتوگرافی؛ خاص خود او است.

با تمام اینها نمی شود برسون را بر دیگر تجربی سازان اولیه تاریخ سینمای برتری داد. چرا که آنها در زمانه ی خویش، به اقتضای امکانات موجود به سینما قداست داده و از نجاست دورش داشته.

گر چه جنبش آنها طولی نیانجامید و برسون اما 5 دهه بر سینماتوگرافی اش ماند.

 

سخن نهایی : 

حالا کدام اثر سینمای ایران را میتوان در انواع یاد شده قرار دهیم؟ یا شاید هم نوع دیگری از سینمای تجربی را بوجود آورده ییم...

اگر سینمای تجربی، خودش را تکرار کند میشود ژانر! یعنی ما از ویژگی های معین و مطرح شده در این سینما بهره می بریم تا اثرمان ساخته شود. اما اگر وضعیت و موقعیت مد نگاه باشد، پیشرو بودن ما(تجربه جدید در دنیای سینما) نه تنها مایه خنده ، ک مضحک است.

پس لازم است تعریف مشخص تری ارائه شود. اینکه استفاده از عناصر موجود، سینمای ما را تجربی میکند؛ یا تعریف جدید ما از سینماست که سینمای اکسپریمنتال را در سال  30 بار به رخ می کشیم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا پنج‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 01:53 http://www.clinfilm.in

با سلام
دانلود رایگان فیلمهای بروز دنیا با لینک مستقیم را بدون اکانت وی ای پی از سایت ما تجربه کنید فقط تا وی ای پی نشده بیایید و دانلود کنید...
دانلود با بهترین سرعت ممکن
www.clinfilm.in

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد