سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی
سینمای آوانگارد

سینمای آوانگارد

روبر برسون : محمدرضا اصلانی

گفتگویی تخصصی با محمدرضا رکن الدینی

 

گفتگو با رکن الدینی مانند دیدن آثار او نیاز دارد به ایستادن و متوقف شدن به صداها و تصاویر و دیالوگهایش.

اینبار بهانه خوبی برای مکالمه با او یافتیم: بجا ترین عنوان در سینمای کوتاهی که او در پی آن میگشت: فیلم پیشرو! و جشنواره فیلم اعتصامی این عنوان را به فیلم رکن الدینی داد: "من در محدوده ادراک"

هر فیلمسازی که با فیلمهای رکن الدینی مواجه شود-ولو اگر برای مرتبه نخستین- احساس متفاوت بودن را درآنها حس میکند.

رکن الدینی که پیرو اصلانی و برسون می باشد بدون تقلب نسبت به تاریخ فیلم و سینما، کار خودش را میکند.

مصاحبه زیر توسط روابط عمومی "سینماگران هستی شناس هرمز" و شخص امامدادی صورت پذیرفته ست. با هم این گفتگو را می خوانیم:

رهبر: بیش از هر چیز دوست دارم بپرسم فیلم اخیرتان "من در محدوده ادراک" چگونه شکل گرفت؟

محمدرضا رکن الدینی: همانطور که واقفید من همواره با تاریخ سینما گره خورده ام. البته نه تاریخ دروغین ک از امریکا صادر میشود. قطعن با بخش ناپیدا سینما کار میکنم. کارم کشف گم شدگان ست. گرچه من برای فیلم صامت من در محدوده ی ادراک به سمت فیلمی چندان پیدا گریز یافتم. که از قضا نامش"فیلم" است. اصالتن بجای ورود داستان به سینما، از اشکال بهره میبرم. و شکل کار اشنایدر(والبته بکت) برایم جذاب بود. و حضور کیتون که خود هم ابزورد هستند.

رهبر: من فیلم نامبرده را ندیدم اما میتوانید بگوئید به چه دلیل فیلمتان را صامت ساختید؟

محمدرضا رکن الدینی: خب علل بسیاری هست. یکیش بخاطر باستر کیتون(همون علتی که شاید بکت واقف بود) در فیلم "فیلم" اشنایدر. مسلمن علت دوم ارجحیت دارد، سهم دادن به تماشاگران فیلم که در نهایت میشوند مخاطب اثر من. صداها در تصویر رهایند لیکن باند صوتی را فعال نکردم و مخاطب آنها را به هم می چسباند. به این ترتیب شما صداهای منتخب خویش را به تصاویر روی پرده ی اثر من خواهید چسباند. تو آزادی دریا را آنگونه که دوست داری به گوشهایت برسانی! البته این فیلم خاص است و نیازمند این بی ناطقی. بحث ضد داستان بودن هم در بین است. صداها را به شما دادم تا از طریق نماهایی طولانی، خسته تان بکنم تا داستان را هم از ذهن خود برهانید.

رهبر: یکی از موارد مهم فیلمهای شما در چگونگی انتخاب شخصیت میباشد.. در این رابطه چرا شما از بازیگران نامدار استان در فیلمتان استفاده نمی کنید؟

رکن الدینی:  کار کردن با کسانیکه ساده اند و معمولی برایم جذاب است. از این جهت که او را صاف و نانوشته میبینم. چیزی ندارد از هنرش برای دخالت در امورات فیلمم بهره بجوید. هیچ احساس از پیش کار شده ای نیست! تمامن من هم هستم که خلق میکنم. او را خلق میکنم؛ بدانگونه که هست. و این هم کار ساده ای نیست. من با صداها و تصاویر شخصیت رابطه برقرار میکنم نه با حرفه یی بودنش

رهبر: کمی دیکتاتورانه نیست! ببخشید که اینطوری گفتم...

 

رکن الدینی: خب این هم بالاخره شیوه ست. که تا الانم موفق هست. دلیلی برای عدم استفاده نمی بینم.

رهبر : پس سایر عوامل هم چنین حضوری در فیلم شما دارند؟  

رکن الدینی: ابدا. اشتباه نکنید! شخصیت بدلیل حضورش برابر دوربین نقشی رو در رو با تماشاگر دارد. لکن وضعیت حساسی خواهد داشت.

فیلم من در محدوده ی ادراک بدون شک اگر بدون فیلمبردار حرفه یی به خلق میرسید، ابتر می ماند چون شرایط نوری حساسش باید پایدار میشد. همه حتا خود من باید در خدمت معنا و فرم باشیم.

و در این زمینه با کسی شوخی نداریم. گر چه قبول دارم فیلمبردار فیلمهای من فدا می شود. چون دستش از حرکت پروازهای آنچنانی کوتاه می ماند.

رهبر : دقیقن آثارتان اجازه هر گونه خودنمایی از دوربین را گرفته ست. نه تنها فیلمبرداری، موسیقی نیز در اثار شما ناپیداست. اینها ضعف شما را نمیرساند؟

رکن الدینی: ببینید، من ارجاعتان میدهم به نوشته های روبرت برسون. بیشتر تلاشم بجای بسط داستان و اصلن خلق قصه؛ به عناصر سینماتوگراف مشغول است. داستان برایم بی وجودترین حد است!! دوست ندارم چیزی از پیش مشخص و ساختگی به دنیای فیلمم رخنه بکند. میخواهم چونان نقاشی باشم که در لحظه لحظه فیلمم خلق یافته. دوربین تا جایی موثر است که خودرا نشانم ندهد! موسیقی که یکسر برایم بی اعتبار است. البته برای فیلم، اما نه ذات موسیقی.

موسیقی لایه های باز فیلم را پوشش میدهد و من از این بیزار هستم.

حتا من احتیاط برسون و یاسو ازو را هم ندارم. تلاشم حرکتی بین برسون با اسلافش و بلا تار، اسنو، و در نهایت گروه سینمایی آنتولوژیک می باشد. که در دهه 1960 حضور داشتن. از فیلمسازان نوین هم شیفته استیو مک کوئین ام. البته فعلا با فیلم گرسنه.

رهبر: به همین شیوه طراحی صحنه های شما بنوعی خالیست.

رکن الدینی : من در واقع هیچ طراحی ندارم. سعیم بر عدم ساختگی بودن فیلمم، گریبان این بخش مهم سینما را نیز گرفته است. من تظاهر به واقعی شدن نخاهم.  

آرزوی من : ساختن فیلمی ناب در صحنه است! بی هیچ رخداد ازپیش مشخص شده. البته با انتخاب شخصیت مشکل ندارم. اما هر آنچه او انجام میدهد باید در لحظه بوجودش بیاید.

رهبر: هنگام ساختن فیلمتان به مخاطب هم فکر می کنید؟

رکن الدینی : ببینید من ترجیح میدهم فیلم خودم را با تمرکز بسازم. حالا هر کسی دوست داشت میتواند به محدوده ی مخاطبین من راه بیابد. من از کسی سفارش نخواهم پذیرفت. به تنها چیزی که میاندیشم خود سینماست و اصولی که بدان متعلق هستم.

رهبر: نگران استقبال کم تماشاگران نیستید؟

رکن الدینی : به هر حال آنها که باید فیلم را میبینند. تعداد مخاطب برایم اصلا مهم نمی باشد. مهم چگونگی ساختن فیلم هست. و این که کار خود را مناسب انجام میدهی

رهبر: اخیرا به فیلم مستقل خورشید ورود داشته اید!

رکن الدینی : "من در محدوده ی ادراک" حتی بیشتر از فیلم پروین اعتصامی، نیازمند این جشنواره بود. بسیار خوشحالم. فیلم مستقل خورشید، از نگاه من معتبرترین و آگاهانه ترین جشنواره فیلم ایران است، با یک جای خالی! : محمدرضا اصلانی

محمدرضا اصلانی میتوانست اعتبار جوانان برگزارکننده اش را دو چندان نماید.

رهبر: فیلم بلند" اقطاب بی تفاضل"؟

رکن الدینی : تا جاهایی پیش رفتم اما بی پولی و بی حمایت... صدابردار و شخصیتها و مونتاژگر و البته فیلمبردار مشخص شدند. حتا گاها لوکیشن.

زمین خود را{اگر دولت از ما نگیردش} به فروش گذاشته ام. ترجیح میدم تا همیشه مستاجر بمانم دستم پیش هیچکس دراز نباشد جز : اصلانی خوبم.

رهبر: چرا حاضر نیستی به استفاده از بودجه دولتی؟

رکن الدینی : حیف است پولشان حرام میشود. نهایتن چندروز میدان برق میروم و از تومن تومن پول مردم بودجه ام رو تامینش میکنم.

رهبر: حرفی اگر مانده گوش میدهیم.

رکن الدینی: آرزو دارم با آخرین پول جیبم فیلمم ساخته شود

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد